نقاشی

مکتب سقاخانه ۶

فرامرز پیلارام بر خلاف زنده رودی از واژه ها مانند ابزاری کارساز سودنجست و حریم پر حرمت خوشنویسی را سخت ارج نهاد و بر این اساس نخست درراه یاد گیری اصول خوشنویسی افتاد .ناصر اویسی به دلیل اعمال سلیقه های منحصر به فرد خود در سود جستن از نقش اذین زنانی به اسطوره مانند و نزدیک به خیال و رویا و نقاشی اسبانی تداعی گر شکوه و هیبت اسب های نقاشی های نگارگری ایرانی و نقش خورشید خانم سهمی فرا خور در اعتبار بخشیدن به جنبش سقاخانه را از ان خود کرد .

برای اولین بار کریم امامی در یادداشتی که به مناسبت بر پایی نمایشگاهی از اثار این جریان نوشت کلمه ی سقاخانه را به کار برد .کریم امامی در این نقد که در کاتالوگ نمایشگاهی از اثار نقاشان سقاخانه ای در تابستان ۱۳۵۶به چاپ رسید اظهار داشت “مکتب ملی در نقاشی پیش از ظهور سقاخانه ای ها یک رویای اسمانی بود”

بدین سان نقاشان دهه ی سی و چهل که در جستجوی گریز گاهی بودند که به کار خود هویتی ایرانی بدهند با رجوع به فرهنگ تصویری عامیانه که به شکلی وسیع و متنوع در برابرشان گسترده بود نخستین گام مقدماتی را در راه گریزی دردستیابی به جریان یا مکتبی ملی برداشتند .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *