نقاشی

مکتب سقاخانه ۹

هنر مندان مکتب سقاخانه به سطح ظاهری و لایه های رویی تابلو ها توجه بیشتری نشان دادند .بویژه در بکار گیری و استفاده از خوشنویسی فارسی که باز تابی از هنر ایرانی است .همین خصلت باعث شد اغلب اثار این هنرمندان را توریست پسند خطاب کنند .به اندیشه ایدین اغداشلو مکتب سقا خانه به خاطر رسیدن  یه هدفی شکل گرفت که خواست شاهین ترازویی را که بسوی مدرنیسم غربی لغزیده بود را دوباره معتدل کند پس حاصل ترکیبی شد ازعناصر و نقش مایه های هنر عامیانه ی ملی و هنر مذهبی از یک سو و مدرنیسم ازاد و تزیینی و گاهی انتزاعی از سویی دیگر .

در ادامه تلاش هنر مندان مکتب سقاخانه برخی از انان توجه شان کاملا به خوشنویسی ایرانی و خطوط ایرانی اسلامی جلب شد و در اثارشان خوشنویسی را بدلیل انعطاف پذیری در فرم و اندازه انها به  عنوان عنصر بصری در ساختار تجسمی به کار بردند.

بدین ترتیب از خوشنویسی در راستای تبدیل شدن به یک تابلوی نقاشی استفاده کردند که در اصطلاح اثارشان “نقاشی _خط”خوانده شد .بنابراین نقاشیخط را می توان اینگونه تعریف کرد ،اثری انتزاعی بر مبنای زیبایی شکل حروف و واژه هاکه خوانایی نوشته ها در اثر مطرح نیست و انچه مهم جلوه میکندنوشته های خوشنویسی شده به عنوان یک عتصر بصری تجسمی همچون بافت ،ریتم ، تیرگی _روشنی و نظایر ان باشد .

از بانیان این گرایش می توان به حسین زنده رودی ،فرامرز پیلارام ،محمد احصایی و رضا مافی اشاره داشت .

زنده رودی خیلی زود ترکیب بندیهای طلسم گونه ونقش مایه های مکتب سقاخانه را وانهاد و به کیفیت های بصری خطوط موزون و رنگ های درخشان روی اورد .پیلارام نیز در اغاز کارش با تجربه زنده رودی همانند بود.محمد احصایی هم از ویژگیهای صوری خوشنویسی خط ثلث بهره گرفت .اغداشلو بر این باور است که ترسیم تصاویر با استفاده از خط و خوشنویسی در ایران سابقه ای دیرینه دارد .و برای نمونه اشاره به خوشنویسی قدیم و اثار این گونه هنرمندان دارد .نوشته هایی به خط کوفی روی ظروف  لعابی هزار ساله ی نیشابور طغراهای پیچ در پیچ خطوط تعلیق و ثلث درهم تنیده و گره خورده ی کتیبه هاتا نمو نه های تفننی نظیر قطعه ثلث تذهیب  شده اثر زین  الدین محمودخطاط ‌ مذهب قرن نهم .رنگ نویسی های اسد شیرازی و تابلو های ابرنگ و رنگ روغن اسماعیل جلایر که صد سال پیشتر از رضا مافی حروف و کلمات شش دانگ نستعلیق را در هم پیچاند و قفل کرد .در اثار قدما بهترین نمونه های خط و خوشنویسی به عنوان فرم را می توان در اثار سیاه مشق های هنرمندان خو شنویس مشاهده کرد .سیاه مشق نیز در حقیقت از گرایش و ذوق ورزی های خوشنویسان ایرانی در نقاشی کردن خط بوده است .

این گونه سیاه مشق ها صرفا از دیدگاه فرم وبرای ایجاد ترکیب بندیهای زنده ‌ و زیبا و خلق اثر هنری مورد توجه هنرمند قرار گرفت .

در دوره معاصر با توجه به استفاده از خوشنویسی برای پدید اوردن اثر تصویری تجسمی می توان به سه گروه و شیوه هنرمندان اشاره کرد .

الف .هنرمندانی که خود خوشنویس بوده اند و برخی نیز از اعضا و استادان انجمن خوشنویسان بوده اند .و برای خلق اثارشان از انواع خطوط خوشنویسی و انواع قلم نی ‌ و حتی از رنگ برای نگارش یا پس زمینه اثارشان بهره گرفتند .اما همچنان تصویری پدید اورده اند که در حوزه خوشنویسی ارزیابی می شود .و اصول ترکیب بندی و زیبایی خوشنویسی در اثارشان مطرح است و نه اصول نقاشی .

ب . هنرمندانی که خوشنویس و از اعضای انجمن خوشنویسان بوده اند و با بکار گیری انواع خطوط خوشنویسی و اندازه های مختلف به ترسیم تصاویری نظیر مناظر طبیعی و کوه و دریا و جنگل پرداخته برای نمونه ترسیم جنگلی با شیوه ی نستعلیق یا شکسته نستعلیق .

پ. هنر مندانی که از خطوط خوشنویسی بهره گرفتند تا تابلوی نقاشی خلق کنند تابلو هایی که عناصر ترکیب بندی و ساختار های نقاشی را دارا باشد .و کمتر به عناصر ترکیب بندی خو شنویسی توجه داشتند .و در این گروه هم خوشنویسان قرار داشتند و هم هنر مندان نقاش که اموزش خوشنویسی ندیده اند .و اثار هنرمندان این گروه است که در حیطه نقاشیخط مطرح میگردد.

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *