همچنین احصایی می گوید :قبل از من گروهی نقاش به نام سقاخانه از سنت سقاخانه ای و عناصر ان استفاده می کردند و کار های درخشانی دارند .و از جنبش ها و اتفاقاتی است که شهرت جهانی دارند .بنایراین می توان گفت نقاشیخط یک جور نقاشی است منتها دستمایه اش خط است .وقتی می گویند نقاشی خط به همین دلیل است .ولی بعد ها اسم نقاشیخط گرفت و ماهم زورمان نرسیدبگو ییم اینها فقط نقاشی است .
بستگی به عیار خط یا مقدار خط یا در صد خط که چقدر روی این کار است ان وقت این طیف پیدا می کند .ممکن است صد درصدش خطاطی باشد که رویش رنگ گذاشته باشند در این صورت دیگر نقاشی خط نیست .ممکن است بیشتر نقاشی باشد و از خط نویسی و خوشنویسی مرسوم خارج شود که در این صورت نقاشی است .
مكتب سقاخانه مولود دانشکده هنر های تزئینی
صادق تبریزی با اشاره به اینکه هیچ یک از اعضای مکتب سقاخانه در دانشکاه تهران تحصیل نکرده اند می گوید جهار نفر از نقاشانی که گروه سقا خانه را تشکیل می دهند در دانشکده هنر های تزئینی تحصیل کرده اند و جهار نفر دیگر یا خود اموخته هستند مانند اویسی و ژازه یا در اروپا تحصیل کرده اند مانند تناولی و زنده رودی و می توان گفت سقاخانه مولود دانشکده هنر های تزئینی است .تبریزی همچنان معتقد است سقاخانه نباید ادامه پیدا می کرد زیرا اگر قرار باشد یک سبک همچنان ادامه پیدا کند دچار تکرار میشود .
زنده رودی در مصاحبه ای با یک مجله انگلسی در سال ۱۹۹۱ادعا می کند مکتب سقاخانه وجود ندارد بلکه این روش با عنوان مکتب زنده رودی شناخته شده است .تبریزی معتقد است این صحبت زنده رودی از یک سو صحیح است جرا که زنده رودی تحت تاثیر هیچ کدام از هنرمندان ان دوره از جمله تناولی و اویسی نبود .او تحت تاثیر خود و محیط خود بود از این جهت سخنش صحیح است .اما در کنار زنده رودی افراد دیگر ی بودند و اثاری را در مکتب سقاخانه پدید اوردند .و زنده رودی از انها اطلاع داشته .بطور مثال زنده رودی از اویسی و ژازه خبر داشت .همچنین تبریزی می گوید که در سال ۱۳۴۳در تالار ایران اثار نقاشان مکتب سقاخانه برای اولین بار در یک جا به نمایش در امد .از جمله اثار پیل ارام ، عربشاهی ، قند ریز و تبریزی البته هر کدام این اثار یک سر جشمه دارد و ان نقاشیهای قدیم ایران است و از سنت و مذهب نشات می گیرد .